مطالب جذاب و خواندنی

دوستان لطفا نظرات خود را در مورد مطالب بیان کنید

مطالب جذاب و خواندنی

دوستان لطفا نظرات خود را در مورد مطالب بیان کنید

خوش امدید

دوستان خیلی ممنون از این که به وبلاگم سر زدید خیلی ممنون میشم ازتون در مورد مطالب و نوشته هام اگر نظری دارید بیان کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

افزایش لایک فیسبوک رایگان

 

شاید شما هم دلتان بخواهد به صورت رایگان لایک فیسبوک خود را افزایش دهیددر دنیای مجازی فیسبوک باید برای افزایش لایک مبلغی را به ادمین ها داد تا ان ها برای صفحه ی شما تبلیغ کنند یا با لایک کردن صفحه دیگران ان ها هم صفحات شما را لایک میکنند 

 

توجه تمامی این مراحل فقط یک بار انجام میدهید بعد با لایک کردن پست دیگران امتیازتان بالا میرود و مردم بیشتر پست هایتان را لایک میکنند

 

قبل از هر چیز به دو سایت نیاز داریم 

 

1-addmefast

برای اموزش سایت به http://addmefast.com/حالا میتوانید کار را شروع کنید  توجه خیلی خیلی مهم  که سوال اکثر دوستانمونم هست اینه که در افزودن این سرویس  که در افزودن لینک صفحه به این سرویس خطای زیر را مشاهده میکنند                                                                

The Facebook page you are trying to add does not exist or it is geographically, demographically or age restricted.      

که همانگونه که گفتیم یا لینک را اشتباعی وارد کرده اید یا صفحه شما دارای محدودیت سنی یا منطقه ای میباشد و قبل از ان باید ان را از تنظیمات صفحه ی خود بردارید

  

سوال بعدی اینکه لایک میکنند ولی امتیازی به انها تعلق نمیگیرد! این مشکل میتواند بخاطر نبودن HTTPS Everywhere باشد و نیز میتواند بخاطر مرورگر شما و نوع ارتباط اینترنتی شما نیز باشد. برای رفع این مشکل میتوانید مرورگر خود را عوض کرده ویا اینترنت خود را پرسرعت کنید و از روشهای  گرفتن امتیاز مانند اینستا گرام و یو تیوب استفاده کنید. در صورت درست بودن این موارد بعداز باز کردن صفحه  و لایک نمودن سریع صفحه را ببندید وگرنه امتیازی به شما تعلق نمیگیرد. همچنین شما میتوانید در سایت addme fast  برای عکس یا مطلب خود لایک جمع کنید                    

2 -آموزش سایت (YouLikeHits) : ابتدا به لینک  YouLikeHits بروید به یک ایمیل حقیقی ثبت نام کنید برای ثبت نام از سمت راست signup استفاده کنید نام کاربری و رمز دلخواه خود را وارد کنید حالا میتوانید وارد شوید بعد از ورود کد فعال سازای را میخواهد که به ایمیلتان فرستاده شده است Activation Code: 712075 کد ارسالی به ایمیل خود را وارد کنید. و روی activate کلیک کنید.

در مرحله بعد در پایین صفحه روی I Agree را بزنید.

تا اینجا ثبت نام و ورود شما با موفقیت انجام شد.

 

 -در وسط صفحه روی چرخ Facebook Likes کلیک کنید.روی نماد چرخ دنده کلیک کنید تا گزینه Setting ظاهر شود.

در این صفحه شما باید آدرس صفحه فیسبوک خودتان(نه آدرس پروفایل شخصیتان) را وارد کنید.

روی Add a Page کلیک کنید.از اینجا به بعد حتما باید فیـلتــرشکن داشته باشید.(یا با کامپیوتر یا با گوشی)آدرس صفحه فیسبوکتان را وارد کنید.دقیقا مثل این نمونه:

http://facebook.com/yourpage

توجه داشته باشید که برگه های فیسبوک  شخصی تفاوت دارند.

[Set Limit] را بزنید.در صفحه جدید حداکثر تعداد لایک هایی که می خواهید صفحه شما کسب کند و از آن بیشتر نشود را وارد کنید.

مثلا عدد ۲۱۴۷۴۸۳۶۴۷ . سپس روی Set کلیک کنید.

- روی [Back] کلیک کنید.

در قسمت Payout مشخص می کنید هر کس که صفحه فیسبوک شما را لایک کرد چقدر از مجموع امتیازات شما کسر و به او اضافه شود. اگر روی Off باشد. صفحه شما به کسی نشان داده نمی شود. برای این قسمت مثلا عدد ۱۰ را در نظر بگیرید. برای پی اوت اگر عدد بیشتری انتخاب کنید امتیاز شما سریع تمام می شود و اگر کم بگذارید لایک ها کم انجام می شود و ممکن است روزی یک لایک بگیرید! پس عددی میانه بگذارید.

سپس در بالا [OK] را بزنید.

[تذکر در مورد Payout : اگر امتیاز کمی برای سایت خود انتخاب کنید در انتهای لیستی قرار می گیرد که برای بقیه نشان داده می شود و اگر امتیاز بیشتری را انتخاب کنید در ابتدای لیست بوده ولی از امتیاز کل شما بیشتر کم می شود! حال بهتر است امتیازی میانه به بالا برای خود انتخاب کنید یا صفحات زیادی را لایک کنید تا امتیاز بیشتری بدست بیاورید..]

اگر می خواهید لایک کننده ها فقط ایرانی باشند تیک گزینه IR Likes Only را بزنید.

در صفحه بعد [OK] را بزنید.

تمام شد.

از این پس کار شما فقط این است که وارد سایت شوید از نوار سمت چپ Facebook Likes را کلیک کرده و صفحاتی که دوست دارید را لایک کنید(فیـلترشکن یادتون نره)،

 

به این ترتیب امتیاز کسب می کنید و بر اساس آن لینک شما هم به بقیه نشان داده می شود  پس هرچه بیشتر لایک کنید امتیاز شما بیشتر شده و شما را لایک می کنند.

داخل پرانتز هم متذکر شوم که شما بعد از این کارها می توانید در فیس بوک و پروفایل خودتان همه آن صفحات را Unlike کنید  و همچنین از سرویس های دیگر مانند Instgram یرای گرفتن لایک های بیشتر می توانید استفاده کنید!!!!! کافیست یک اکانت برای آنها درست کنید.

امتیاز خود را هم می توانید از بالای سایت ببینید.که در ابتدای ثبت نام ۵۰ امتیاز به هر شخص تعلق می گیرد.

 

  • WOLF

عجایب هفت گانه ی جهان 

 

 

1-اهرام ثلاثه -که تنه یکی از اهرام مو جود ان عضو عجایب هفتگانه اهرام عبارت اند از خوفو .خفرع .منقرع هستند که بزرگترین انها خوفو است ان جزو عجایب هفت گانه است و ان متعلق به 2561-2584 قبل از میلاد است و به دست مصریان باستان ساخته شده است و اکنون در مصر است 

======================================================

2- باغ های معلق-یکی دیگر از عجایب هفت گانه باغ های معلق هستند که 600 سال قبل از میلاد در بابل یعنی عراق کنونی ساخته شده اند و دستور ساخت انها را پادشاهی بابلی برای خوشحال کرد همسرش داده است و چون ساختمان ان مانند یک تپه شیب داشت ان ها را طبقه طبقه ساخته بودند که اعضا  هایی از باغ در یک از این طبقه ها قرار میگرفت

 

 

======================================================

3-معبد ارتمیس- معبد ارتمیس یکی از ساخته های هخامنشیان است که اکنون در کشور ترکیه و در شهر سلجوق قرار دارد ولی افسوس اکنون چیزی از ان باقی نمانده است جز چند تا ستون...........

 

======================================================

4-تندیس زِیوس در المپیا-تندیس زیوس و خدای یونانیان باستان و یکی از مهم ترین عجایب هفت گانه است که این بنا در یکی از شهر های مذهبی یونان یعنی المپیا ساخته شده است و ان جا مکانی بود که اولین بازی های المپیک انجام گرفته شد این بنا 445 سال قبل از میلاد بنا شده است 

 

======================================================

5-ارام گاه هالیکارپناسوس-این ارام گاه بین سال های 350 تا 353 برای ساترب پادشاه کایا و یکی از پادشاهان هخامنشی درست شده است و مکان ساخت ان بودروم در کشور ترکیه است و بعد از مدتها توسط سیل از بین رفته است

 

======================================================

6-غول رودس -نام یکی از خدایان است که یه خدای خورشید معروف است {هلیوس} و این تندیس با رغم این که 56 سال پا برجا بود غربیان ان را جزو عجایب هفت گانه قرار دادند این بنا در رودس یو نان قرار دارد

 

=====================================================

7-فانوس اسکندریه- یکی از عجایب هفت گانه جهان است که اسکندر ان را به صورت برجی در مصر ساختفانوس اسکندریه برجی که اتشی در بالای ان قرار داشت که برای کمک ملوانا د شب برای رسیدن به بند اسکندریه بود

 

  • WOLF

بیماری گرگینه ای

 

سندروم گرگینه ای یا Hypertrichosis یک نوع بیماری ژنتیکی است که بیمار اعضای بدنش که فاقد مو هستند مو دار میشود مانند صورت که کاملا پر مو میشود این پر مویی بر اثر زمان به  نقاط دیگر بدن سرایط میکند و چون این افراد صورتشان پر مو است به ان ها گرگینه میگویند 

 

 

Cyclothymia 

 

Cyclothymia یا نوع دیگر بیماری گرگینه ای نو عی بیماری است که بر اثر ماه گرفتگی یا ماه شب چهارده به وجود میاید و بیماره روانی داره دو شخصیت کاملا متفاوت میشود به ایین بیماری اختلال خلق ادواردی معروف است و همچین افرادی که دارای این بیماری میشوند اغلبا از جمع دور رانده میشدند وانها هم حسی همچون انتقام را در خود پرورش میدادند دیگر دلیل بیرون رانده شدن انها از جمع زات غیر طبیعی انها است 

  • WOLF

 از آیات قرآن به دست می‏آید که یأجوج و مأجوج، نام دو قبیله فسادگر در زمین بوده که مزاحمت فراوانى براى مردم داشته‏اند، البته درباره ریشه‏یابى این قوم روایتهاى گوناگونى آمده که اعتقاد و تکیه به آنها مشکل است. یکى از روایاتى که نقل شده و گروهى آن را پذیرفته‏اند این است که یأجوج و مأجوج نام دو قلیله از نسل «یافث» فرزند حضرت نوح علیه السلام بوده است. کسائى در عرائس گفته است یافث بسوى مشرف رفت و در آنجا داراى چه‏ار فرزند شد به نامهای: جومر، بنرش، اشار، اسقویل و میاشح و یأجوج و مأجوج از فرزندان اشار هستند.(1)

 در هر صورت آنچه مسلم است آن است که این دو قبیله از بنى آدم بوده‏اند نه طائفه جن یا شیطان و براى توضیح و تبین دقیقتر لازم است مطالبى از قرآن و تفاسیر آورده شود. و آنچه در قرآن پیرامون یأجوج و مأجوج آمده در ضمن نقل کارها و فعالیتهاى ذوالقرنین است که افکار محققان را از دیر زمانى است که به خود مشغول داشته و براى شناخت آن تلاش زیادى شده است و بدون شک ذوالقرنین از شخصیتهاى بزرگى بوده که در برهه‏اى از زمان در جهت خدمت به انسانها تلاش کرده و از جانب خداوند به او امداد می‏شده است.

 در این راستا یکى از رسالتهاى او که در قرآن یادآورى شده و براى پیامبر و مسلمانان نقل شده نجات مردم از دست یأجوج و مأجوج بوده است که این داستان در اواخر سوره کهف در ذیل آیات 93 تا 98 آمده است و خداوند می‏فرماید:«و یسئلونک عن ذی‏القرنین قل سألتلو علیکم منه ذکرللَّه»، «از تو درباره ذوالقرنین سؤال می‏کنند، به آنها بگو به زودى گوشه‏اى از سرگذشت او را براى شما بازگو می‏کنم.»

 ما در روى زمین به او قدرت و نیرو و حکومت داده‏ایم و او از این وسائل استفاده کرد تا به محل غروب آفتاب رسید در آنجا احساس کرد که خورشید در چشمه یا دریایى تیره و گل آلود فرو می‏رود، در آنجا گروهى از انسانها را یافت که برخى خوب و بعضى دیگر بد بودند، به ذوالقرنین گفتیم: آیا می‏خواهى آنها را مجازات کنى و یا طریقه نیکویى را در میان آنها انتخاب می‏نمایی؟ ذوالقرنین گفت: اما کسانى که ستم کرده‏اند به زودى آنها را مجازات خواهیم کرد و کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند پاداشى نکوتر خواهند داشت. همچنان راه خود را ادامه داد تا به میان دو کوه رسید. در آنجا گروهى یافت که هیچ سخنى نمی‏فهمیدند، در این هنگام آن جمعیت که از ناحیه دشمنان خونخوار و سرسختى به نام یأجوج و مأجوج در عذاب بودند، از ذوالقرنین که داراى قدرت و امکانات بود استقبال کرده و دست به دامن او زدند و گفتند که یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‏کنند. آیا ممکن ما هزینه‏اى در اختیار تو بگذاریم که میان ما و آنها سدّى ایجاد کنى.

 در پاسخ آنان گفت: نیازى به کمک مالى شما ندارم مرا با نیرو یارى کنید تا سدّ نیرومند بین شما و آنها ایجاد کنم. سپس دستور داد قطعات بزرگ آهن بیاورند، آنگاه دستور چیدن آنها را به روى یکدیگر صادر کرد تا میان دوکوه به طور کامل پوشیده شد و دستور داد مواد آتشزا و هیزم و مانند آن بیاورید و آن را در دو طرف این سدّ قرار دهید و با وسائلى که در اختیار دارید، در آتش بدمید تا قطعات آهن سرخ و گداخته شود و گفت مس ذوب شده بیاورید تا برروى سدّ بریزم، به این صورت مجموعه آن سدّ آهنین را با لایه‏اى از مس پوشانیدند و آن را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد. این مطالب ترجمه‏اى از آیات قرآن است و عده‏اى معتقدند ذوالقرنین همان اسکند مقدونى است(2) ولى از مشخصاتى که خداوند براى ذوالقرنین مثل ایمان به خدا، فتوحات در غرب و شرق و شمال عالم ساختن سدّ و دادگر بودن می‏آورد مشخص می‏شود که این پندار صحیح نیست زیرا اوصافى که در تاریخ از اسکندر یاد می‏شود این است که او به خدا ایمان نداشته و در تمام مدت زندگانى خود سدّى نساخته و باملت‏هاى مغلوب به عدل و داد رفتار نمی‏کرده است.

 عده‏اى دیگر معتقدند ذوالقرنین همان کورش است که ظاهراً همین نظریه طبق شواهد تاریخى درست و صحیح می‏باشد. زیرا کورش در سال 599 قبل از میلاد در خانواده هخامنشیان به دنیا آمد و در سن جوانى امراى پارس وى را به فرمانروائى برگزیدند و دیرى نپایید که کشور ماد نیز به تصرف وى درآمد و او کشور متحدى از ماد و پارس را بنا نموده‏اند. آن پس به کشور گشائى روى آورد اما براى هدفى بزرگ که عبارت بود از بسط عدل و حق و ایجاد امنیت و مبارزه با ستمگران و نجات ستمدیدگان

 او ابتدا به غرب لشکر کشید و (لیدی) را فتح نمود، و (کراسوس) پادشاه لیدى مغلوب او شد. سپس بر کرانه اژه خورشید را می‏نگریست که در آبهاى تیره و آکنده از املاح فرو می‏رود و آنچنان به دیده‏اش نمود آمد که گویا خورشید در گل و لاى فرو می‏رود و شاید آیه شریفه که فرموده است: «حتى اذا بلغ الشمس وجدها تغرب فى عین حمئه»(3)، «به مغرب که رسید چنین پنداشت که خورشید در چشمه گل آلود غروب می‏کند.» ناظر به همین معنى باشد. جالب اینجاست که پس از فتح لیدى کراسوس را مورد عفو قرار داد و هیچ آسیبى به مردم آن سامان نرساند.

 دومین حرکت پیروزمندانه‏اش در شرق بود که براى سرکوبى قبائلى به آنجا لشکر کشید. و در آنجا به مردمانى برخورد که دانش ساختمان سازى نداشتند و در زیر چادر و زیر آفتاب زندگى می‏کردند از این رو قرآن کریم درباره آنان فرموده است: «حتى اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترا»(4)، «هنگامیکه به مشرق رسید، در یافت که خورشید بر مردمى طلوع می‏کند که هیچ پوششى در مقابل آن ندارند.»

 سومین حرکت کورش رو به شمال بوده است که منجر به ساختن سدّ نیز شد است، این منطقه در سرزمین قفقاز کنونى است که وقتى به جغرافیاى این منطقه دقت می‏کنیم در می‏یابیم که سلسله جبالى در این منطقه قرار دارد که در ناحیه شرق آن دریاى خزر و در غرب آن دریاى سیاه واقع است. وقتى کوروش به این نقطه رسید دره‏اى در بین این سلسله جبال قرار داشت که اقوام غارتگر نیز در پشت آن کوهها بودند و در دامنه جنوبى این سلسله جبال مردمى زندگى می‏کردند که از تمدن دور بودند و مورد آزار مردمان ساکن دامنه شمالى قرار می‏گرفتند و قرآن درباره آنان فرموده است، افکار و گفتار را به آسانى نمی‏فهمیدند،«لا یکادون یفقهون قولا». این مردم از همسایگان شممالى خود به کورش شکایت کردند و گفتند: تنها راه نفوذ آنان این تنگه بین دو کوه است. لذا ذوالقرنین (کوروش) دستور داد تا سدّى از آهن و مس گداخته ساخته شود.

 امّا امروزه آثارى از این سدّ باقى نمانده است و شاید پیش آمدهاى طبیعى این سدّ را، در زیر کوهى از شن و سنگ‏ریزه، مخفى و مدفون کرده است و مردم از دیدن چنین پدیده شگفت آورى محروم هستند و امروزه در هیچ جاى جهان در رفتن و آمدن مانعى وجود ندارد و سراغ نداریم که مردمى در پشت سدّى زندگى کنند.

 خلاصه اینکه یأجوج و مأجوج همان قوم مغول هستند که در زمان کوروش به همسایگان خود حمله می‏کردند و غارتگرى این قوم به سرزمینهاى مجاور خود و به سرزمین ایران و قفقاز و ارمنستان در تاریخ آمده است.



همه ی اطلاعات ومطالب مربوط به این سایت می باشد هرگونه کپی برداری از مطالب سایت برای عموم مردم قابی قبول نیست مگر با اجازه مدیر کل(اریا اسعدی)

  • WOLF

قدرت خدایان

قدرت خدایان بی حد و مرز بود 

خدایان می توانستند که از میان انسان ها  دختری را به عنوان همسری انتخاب کنند

به همین خاطر ما شاهد هستیم که خداها عموما از یک نیمه انسان واز یک نیمه خدا بودند

معروفترین نسل خدایان ، نسل خدای خدایان زئوس بوده

زئوس خود هم دورگه بوده است

پدرش کرونوس ومادرش ریحا بوده است

زئوس با شورش علیه پدر خود به حکومت می رسد و پدرش را از حکومت خلع می کند

به این ترتیب بود که دوران حکمرانی جدیدی در حکومت خدایان اعاز شد

پس  از برکناری کرونوس ، زئوس همراه دو برادرخود پوسیدون و هیدس تصمیم به تقسیم میراث پدر گرفتند

زئوس که پسر ارشد بود وخود را عامل اصلی برکناری پدر می دانست اسمان ها را قلمروی خود انتخاب کرد و لقب خدای خدایان را برای خود انتخاب کرد

پوسیدون  دریاها را قلمرو خود انتخاب کرد و و هیدس دنیای مردگان (دنیای زیرزمینی )

جهان بین سه خدا تقیم شد اما زئوس چون خدای خدایان بود می توانست به همه دنیا ها سر کشی کند

انها برای افزایش نسل  خدایان کوه المپ را مقر اصلی خدایان انتخاب کردند

زئوس به المپ رفت و هرا را همسری برگزید و برای همیشه در انجا ماندگار شد

اما پوسیدون و هیدس در قلمرو های خود ماندند

زئوس برای ایجاد نظم در قلمرو خود تمام پلیدی ها را در درون جعبه ای به نام پاندورا محبوس کرد ودر معبدی به همین نام قرار دارد و زنی را به همین نام برای نگهبانی ان جعبه قرار داد

اما بعد از مدتی زن دچار وسوسه شد و در جعبه را گشود و تمام پلیدی ها ازاد شدند

بعد از این ماجرا دوران جدیدی در تاریخ اساطیری یونان اغاز شد و خدازادگان زیادی پا به عرصه گذاشتند اما از انجا که مقام زئوس بالاتر بود فرزندان او هم بیشتر مورد توجه قرار گرفتند

زئوس برای جلوگیری از شورش فرزندانش به هر کدام مهارتی را عطاکرد

که برخی از خدا زادگان ومهارت های انها عبارت اند از:

افرودیته : دختر زئوس و الهه عشق وزیبایی

آتنا :دختر زئوس و الهه هوش و جنگاوری

پرسفونه : الهه شهامت و دنیای زیر زمین

دیمتر : خواهر زئوس و الهه زراعت

آرتمیس :دختر زئوس والهه شکار

آرس : پسر زئوس و خدای جنگ

هفائیستوس: پسر زئوس و خدای اتش و فلز

هرمس : پسر زئوس وخدای ثروت وتجارت و شانس

آپولو :پسر دلوس و خدای موسیقی

دیونیسوس : خدای فرهنگ

هلیوس : خدای خورشید

 زئوس هر کدام از خدازادگان را مامور رسیدگی به کاری کرد

 به طور مثال :

افرودیته در دل مردم بذر عشق را می کاشت

ارتمیس شکارچیان را برای پیدا کردن شکار کمک میکرد

ارس جنگجویان را برای نبرد با دشمن کمک میکرد

همه چیز خوب پیش می رفت  تا عده ای از خدایان برای بازگرداندن کرونوس پدر زئوس دست به شورش زدند و به سمت المپ لشکر کشی کردند

المپیان بعد از خبر دار شدن از این موضوع عده را برای جنگ با شورشیان فرستاد که هرکول یکی از انها بود

از دیگر خدایان استیکس به همراه دو فرزند  خود زلوس وکریتوس بود

جنگ سختی در گرفت که با کمک خدایان المپیان پیروز شدند

زئوس پدر خود را به عذاب ابدی محکوم کرد، او معبد و جعبه پاندورا را به دوش کرونوس گذاشت و او را در صحرای فراموشی رها کرد

بدین ترتیب هم خیالش از کرونوس راحت شد و  هم از جعبه پلیدی ها

بعد از پیروزی در این جنگ زئوس ، استیکس را برای همیشه در المپ چا داد و زلوس وکریتوس را به عنوان مشاور خود انتخاب کرد

در تاریخ یونان از زلوس وکریتوس به عنوان نماد قدرت وخشونت  در کنار دوش زئوس یاد می کنند

تاریخ یونان همواره مورد توجه تاریخ شناسان و تمدن شناسان اعصار بوده است

یونان همواره مهد تمدن بشریت بوده به طوری که اکثر تمدن های گذشته ریشه در یونان و رم دارد

افسانه خدایان ، افسانه زندگی بشریت است

می بینیم که در بین خدایان نیرنگ و خدعه وجود داشته همانطور که زئوس با خدعه پدرش را از حکومت برکنار کرد

در بین خدایان سرکشی و شورش وجود داشته است به عنوان مثال آرس خدای جنگ برعلیه تمام خدایان شورش میکند و عذاب می رسد ودر اخرت. به دست یک انسان معمولی که به کمک خدایان قدرتمند شده بود کشته می شود

( کوراتوس که به کمک خدایان قدرت گرفت و توانست شورش ارس را از بین میبرد)

 

افسانه ها ی خدایان

خدایان المپیون یا المپ نشینان 12 تن بودند که پس از سرنگونی تایتانها خدایان اولیه به حکومت پرداختند.کوه المپ محل نبرد تایتانها با خدایان دوازده گانه بود و بعدها هم به عنوان محل زندگی خدایان از آن نام برده شد. تمام المپ نشینان به نوعی با یکدیگر نسبت داشتند و بنا به شرایط زمانه هر از گاهی یک یا چند تن از آنها بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت. برای مثال اگر در زندگی واقعی، همسر حاکم یا شخص قدرتمند منطقه از شخصیت قوی یا خانواده مهم‌تری بود، خدایان زن و به خصوص هراکه خدای مادر بود مورد توجه می‌گرفت. اگر جنگی در میان بود، معبد خدای جنگ بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

1.زئوس***شاه خدایان در المپیون***خدای صاعقه

2.هرا***همسر زئوس***خدای مادر و بارداری

3.پوزیدون***برادر زئوس***خدای دریا
4.هیدیس***برادر زئوس***خدای دنیای مردگان

5.اتنا***دختر زئوس***ایزد بانوی خرد

6.ارس***پسر زئوس***خدای جنگ

7.افرودیته***ایزد بانوی عشق و زیبایی
8.ارتمیس***ایزد بانوی شکار
9.دیمیتیر***ایزد بانوی کشاورزی

10.هرمس***خدای سفر
11.هستیا***ایزد بانوی تندرستی
12.اپولو***خدای نور و درخشش خورشید

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

خدایان نخستین
اورانوس)))ایزد آسمان، پدر کرونوس و سایر تیتان‌ها))) 
گایا(( ایزدبانوی زمین، مادر کرونوس و سایر تیتان‌ها و گیگانتها)) 
کرونوس(((ایزد زیر زمین , تیتان فرمانروای خدایان پس از اورانوس و پیش از زئوس, خدای خیانت و ستم و زشتی *که مثل خدایان زنده است **)))

خدایان دیگر
پان((، ایزد حامی چوپانها و گله‌ها 
تریتون((، فرمانروای دریاها 

تیتان‌ها
تمیس، تیتان تامل، مادر موزهای نه گانه (ایزدبانوان هنر و مصاحبان آپولون) 
متیس، تیتان خرد، مادر آتنا 
پرومتیوس، تیتان حامی انسان 
اقیانوس، تیتان رود محاط بر زمین 
اطلس، تیتان حامل آسمان لههٔ وضع حمل در یونان باستان.رود، در زیر زمین جای دارد.



همه ی اطلاعات ومطالب مربوط به این سایت می باشد هرگونه کپی برداری از مطالب سایت برای عموم مردم قابی قبول نیست مگر با اجازه مدیر کل(اریا اسعدی)

  • WOLF

هاروت نام یکی از آن دو فرشته است که در چاه بابل سرازیر آویخته به عذاب الهی گرفتارند. اگر کسی بر سر آن چاه به طلب جادوی رود او را تعلیم دهند. گویند این لغت اگر چه عجمی است لیکن فارسی نیست[برهان][آننداج] نام فرشته ای که نکونسار در چاه بابل آویخته است[دهار] ترجمان القران تربیت عادل 105)

 

در طلسم ز دل هاروت فتم کی باشد    

 کی در آویزم از آن چاه ذقن معکوس(641/13669) طالب آملی 

 

1-اسم دو تا فرشته که در قرآن آمده است:...و ما انزلَ علیَ المَلَکیِنِ بِبابلَ هاروتَ و ماروتَ و ما یُعلمانِ مِن احدٍ حَتی یَقولا اِنمّا نَحنُ ِفتنهٌ فَلا تَکفُر (سوره بقره2،آیه 96) یعنی؛ و آنچه فرو فرستاده شد بر دو ملک به بابل هاروت و ماروت و نمی آموختند هیچ احدی را تا آن که می گفتند جز این نیست که ما آزمایشیم پس کافر مشو. در تفسیر این آیه نوشته اند:

 

«در روایت آمده است که سبب تعلیم سحر این دو فرشته آن بود که در آن زمان ساحران دعوی پیغمبری می کردند. پس خدای تعالی آن دو فرشته را امر کرد تا تعلیم سحر کنند به جماعتی از زیرکان آن روزگار تا بر کیفیت سحر و حقیقت آن مطلع شده معارض آن مدعیان نبوت گردند و بر مردم ظاهر سازند که ساحران در آن دعوی کاذبانند و آن چه به مردم می نمایند سحر است.» (قرآن چاپ علمی -13 ) دلیل دیگری که برای نزول هاروت و ماروت به زمین نوشته اند این است که فرشتگان آدمیان را به معصیت سرزنش می کردند. خداوند فرمود: اگر هوای نفس و شهوت آدمیان را در شما نیز می نهادم معصیت می کردید و اگر می خواهید این معنی را بدانید از بین خود زاهدترین فرشتگان را انتخاب کنید تا در آنان طبع آدمی را به ودیعه نهم. هاروت و ماروت انتخاب شدند و به زمین آمدند و سرانجام خود فریفته شده و به فسق و فجور پرداختند.«....هاروت و ماروت ...مغرور زهد و پرهیز خود شدند و از آسمان به زمین آمدند و قریفته زنی به نام زهره شدند و باده نوشیدند و خون ریختند و زنا کردند. زهره اسم اعظم از ایشان بیاموخت و به آسمان رفت و خدواند به صورت زهره ستاره ی آسمانی در آورد(شرح مثنوی شریف ج1، 223،نقل از فرهنگ تلمیحات602)

 

2-خدواند هاروت و ماروت را تنبیه کرد و ایشان در چاهی در بابل واژگونه آویخته شدند

 

3-هر چند هاروت و ماروت در چاه آویخته شده اند اما ددهان آنان به آب نمی رسد و لب تشنه اند

 

4-هاروت و ماروت مظهر سحر و جادو هستند و جادوگران در موقع سحر به ایشان متوسل می شدند. از این رو بابل را مرکز سحر و هاروت و ماروت را دو ساحر بابلی گفته اند.(همان 603)

 

5-هاروت و ماروت فریفته ی زلف زهره شدند. از طرفی زلف معشوق را به اعتبار سحر آم(در دلبری)به هاروت تشبیه کردن اند. د ربرهان ذیل دو هاردت کافر نویسد:«و کنایه از دو زلف جادوی محبوبان باشد.»(همان 604) 

 

محمد معین نوشته است: یکی از داستان های معمول ادبیات سامی داستان هاروت و ماروت است که از قصص بسیار کهن می باشد. دو کلمه ی نامبرده در السنه ی سامی، نام دو فرشته محسوب می شده است و شکفت آن که همین دو نام در ادبیات اوستایی مشاهده می کنیم که به شکل دو واژه ی"هئوروتات" و "امرتات" آمده است. در ادبیات نامبرده این دو در ردیف هومن آشا و هیشتا، خشاثر و ائریا، اسپنتا، آرمایتی و اهورامزدا یا سروشا، جزو هفت امشاسپندان یا هفت بوخت محسوب شده اند. این اسامی را امردوز به نام خرداد و امرداد... می خوانند. در ادبیات اسلامی [پارسی وتازی]به واسطه ی ذکری که در قرآن مجید از دو فرشته نامبرده شده نام آن دو بسیار مشهور و حتی ضرب المثل گردیده است.در سوره ی بقزه [2] آیه 102 چنین آمده است واتبعو ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لکن الشیطان کفروا یعلمون الناس السحر و ما اُنزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمان من احد حتی یقولاً انما نحن فتنه فلا تکفرو فیتعلمون منها ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله و یتعلمون ما یضرهم و لاینهم و لقد عملوا لمن اشتر به ما له فی الآخره من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لوکانوا یعلمون.

 

داستان هاروت و ماروت: بشر آفریده شده در پیشگاه پروردگار تقربی خاص یافت، فرشتگان چون گناهانش را دیدند و با تقربش در ترازوی قیاس سنجیدند. این کفه سنگین تر یافتند و با یکدیگر به نجوا پرداختند، سر انجام مصلحت چنان دیدند که سبب را از آستان حق جویا شوند. چون این بپرسیدند خطاب رسید: بزهکاری بشر از شهوت است و عدم شهوت در شما علت عصمت و چون چنین است نیکی ایشان را پاداش بیش دهم و نیکانشان را تقرب بیشتر بخشم. زبان حال فرشتگان را حضرت کبریا دریافت و بفرمود که تنی چند از آدمیان خود برگزینند تا به صورت آدمی به زمین فرستد و تکالیف آدمی را بر عهده ی ایشان نهد. انجمنی بساختند و سه تن را نام«عزا»«عزایا»و«عزازیل» برگزیندند. خداوند ایشان را به صورت بشر در آورد و از چهار چیز نهی فرمود: شرک خدا، قتل نفس، زنا و باده نوشی. آن گاه بفرمود تا بر زمین شتابند و در میان خلق به حق حکومت کنند. فرشتگان چندی بدین منوال گذراندند. روزها در زمین بودند و شب ها به آسمان می شتافتند. عزازیل فرشته زیرک و هوشیار بود از عاقیت بیندیشید و از این وظیفه پوزش خواست دو فرشته دیگر که به هاروت و ماروت ملقب شدند همچنان وظیفه خود را انجام می دادند تا روزی با زنی زیبا که نادره ی دهر بود و جمیله ی عصر نو را به تازی زهره می گفتند و به پارسی ناهید جهت مهمی داوری بدیشان بود. هر دو فریفته شدند و شب هنگام به سرایش شتافتند و انجام مهمش را به وصل موکول کردند. ناهید شرایطی پیشنهاد کرد، عذر آورند. عاقیت ایشان را گفت: گر کام جویید باید ساغری چند با من بپیمایید. از جان و دل پذیرفتند و سه گناه بزرگ دیگر را مرتکب شدند! ملکوتیان انگشت حیرت به دندان گزیدند و حق تعالی آن دو بزهکار را میان عذاب دنیوی و اخروی مختار کرد. سزای دنیا را برگزیدند و الی الا به در چاه بابل معلق گشتند. ناهید که اسم اعظم را که بزرگترین نام های حق است و از فرشتگان نامبرده دریافته بود بر زبان راند به آسمان صعود کرد و به ستاره ی زهره، رب النوع عشق و جمال و عیش و عشرت و شادی و طرب مبدل گشت که شاعران و داستان سرایان ملل در این باره نغمه ها ساخته و داستان ها پرداخته اند. ابوبکر عتیق بن محمد سورآبادی هروی در تفسیر خود از قول کلبی داستان فوق را آورده، در باره ی زهره نویسد: زنی از فرزندان نوح نام وی زهره و به پارسی ... و آن زن را جمالی بود به غایت نیکو. عزا و عزایا[را] چشم بر ایشان افتاد بر وی عاشق شدند، گفتند که اگر تو را از آن شوهر جدا کنیم تن خویشتن را فدای ما کنی؟ گفت: کنم. ایشان حکم به ناحق بکردند وی را از شوهر جدا کردند. گفت یک کار دیگر مانده است. من بت پرستم شما نیز بت را بباید پرستید تا من نیک سر (و) تن خود به شما تسلیم کنم. ایشان گفتند: معاذالله کی ما بت پرستیم؟ زن چون دانست که دل ایشان را در قبض آورد، گفت: شاید که بت نپرستید باری خمر بخورید که مسلمانان خمر خورند. ایشان بی خبر شدند، پس قصد وی کردند و گفت که یک کار دیگر بکنید که آن مهین[نام] خدای تعالی که می دانید مرا بیاموزید. ایشان در بیهوشی نام خدای تعالی در آموختند، زهره بگفت و به آسمان شد و ایشان را فرو گذاشت. چون به هوش باز آمدند خویشتن را دیدند که حکم به ناحق کرده خمر خورده و مرد کشته و قصد حرام کرده و نام خدای تعالی از دست بداده. متحیر شدند و نزد عابدی آمدند و وی را گفتند که حیلت چیست؟ وی گفت که امشب بنگرم تا در حدیث شما چه آید. چون شب در آمد آوازی شنید که آن دو مجرم را بگوی که شما مستوجب عذاب و عقوبت خدای گشتید. لابد خواهد کرد، خواهید عذاب این جهان اختیار کنید و خواهید عذاب آن جهان؟ گفتند: اگر لامحال عذاب خواهد بود. این جهان عذاب کمتر. زیرا که آن منتقطع است. چون عذاب این جهان اختیار بکردند هر روز چون اهل زمین نماز بکنند، آن جماعت هاروت و ماروت را در چاهی به بابل بیاویزند و عذاب کنند. تا دیگر روز خدای تعالی ایشان را دعا و ثنا تلقین کرده است؛ در ثنای خود، آن می گویند و عذاب بر ایشان سهلتر می شود. جاودان بشنوند آن را و بیاموزند، و آن ثنای خدا را به شیطان گردانند تا دیو وی را کارها کند.



همه ی اطلاعات ومطالب مربوط به این سایت می باشد هرگونه کپی برداری از مطالب سایت برای عموم مردم قابی قبول نیست مگر با اجازه مدیر کل(اریا اسعدی)

  • WOLF

گرگ نما ها یا گرگینه ها 

 

    در حقیقت انسانی تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها یعنی تا کسی یا فردی همچین موجوداتی  یا شبیه به گرگ نما ها رو ندیده باشه نمی تونه اون رو به صورت یک شایعه بیان کنه اما  و جود این حیوانات بر اساس تحقیقات علمی ثبت نشده است 

 

بر اساس داستان ها گرگینه ها موجوداتی هستند که در شبی که ماه کامل شده است به صورت نیمی انسان و نیمی گرگ تبدیل میشوند و این نفرین تا ابد در کنار ان ها باقی خواهد ماند گرگینه ها اغلب بر اثر گزیدگی یا زخمی شدن توسط یه گرگینه دیگر به وجود می ایند و از نظر باهوشی از همه شکارچیان باهوش تر هستند ان ها اغلبا به توسط شلیک گلوله ی نقره ای به قلب یا مغز و یا سر بریدن ان ها از پای در میایند و اولین بار داستان گرگینه ها در کشور المان شروع شد یکی از روستا های این کشور {گلاکن و بدبرگ}که در نزدیکی جنگل ها بود صورت گرفت در ان زمان حمله های پی در پی گرگ ها ب انسان ها صورت میگرفت اما حقیقت ان روز بر تمامی ساکنان ان روستا برملا شد و قتی دیدند چند نفر گرفتار گرگی شدند سگ ها را به جنگ او وارونه ساختند و خو با نیزه به جنگ او رفتند ولی او نگریخت و ناگهان در میان مردم به انسانی تبدیل شد که او پیتر اشتابل از اهالی خود ان دهکده بود

 

 

و بر اساس داستان های یونان باستان روزی زیوس که به عنوانه مسا فری وارد کاخ پادشاهی بدجنس میشود و ان پادشاه از ورود خدای اسمان باخبر میشود و قصد کشتن ان پادشاه و به جای گذاشتن او در مقام خدایی را داشت اما در کارش موفق نمیشود و او انها را به صورت گرگ تا ابد نفرین کرد

  • WOLF

میگویند روزی که اسکندر میخواهد بر ایران حمله کند بسیار درمانده

 

بود و از خود میپرسد چگونه بر مردمان سرزمینی حکومت کنم که از  

 

مردمان سرزمین من بیش تر می دانند یکی از افراد اس کندر بر

 

خواست و گفت کتاب هایشان را بسوزانیم وبه زن هایشان تجاوز

 

کنیم اس کندر گفتند این چاره ساز نیست .......

 

در ان لحظه ارسطو بر خواست و گفت لازم به همی چین کار هایی

 

نیست ان هارا که نادان و کم سواد هستند بر کار های بزرگ و مهم

 

بگمار ان ها را هم که با سواد هستند به کارهای هیچ و بی ارزش

 

بگمار زیرا در ان موقع نادان ها همیشه شکر گزار تو خواهند بود و

 

هیچ گاه طغیان نخواهند کرد و ادم های باسواد و بی ارزش هم یا

 

به مکانی دیگر کوچ میکنند یا تا اخر عمر در همین وظعیت خواهند

 

ماند.......

 

  • WOLF

        روزی روزگاری بزرگان ایرانی که در جمعی نشسته بودند از کوروش

کبیر خواستند که برای سرزمین ایران نیایشی کند و کوروش گفت :

خداوندا .اهورا مزدا ای افریننده ی سرزمینم مردمانه سرزمینم را از دروغ

ودروغگویی دور بدار....

عده ای از بزرگان گفتند چرا این گونه نیایش میکنی ...

فرموند پس چگونه نیایش کنم؟یکی گفت برای خشک سالی نیایش

مینمودید گفتند:برای جلو گیری از خشکسالی انبار اذوقه و قلات

میسازیم .عده ای دیگر گفتند برای هجوم بیگانگان نیایش میکردی

فرمودند: قوای نظامی را قوی میسازیم و از مرز هایمان دفاع خواهیم

کرد وهمیطور سوال های دیگر را از وی پرسیدند و او او م جواب میداد 

تا اینکه یکی بلند شد و گفت شاهنشاه منظور شما از نیایشتان چه بود

او تبسمی کرد و گفت : من برای هر سوال شما پاسخی قانع کننده

اوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من اید و دروغی به من گوید که به

ظرر سرزمینم باشد من چگونه متوجه شوم ؟؟!!

پس بیاییم دروغ را از خودمان دور کنیم و به راستی روی اوریم زیرا هر

عمل زشتی که انجام میشود عامل اصلی ان دروغ است

  • WOLF

1-یاجوج و ماجوج 

 

یاجوج و ماجوج نام دو قبیله افسانه ای هستند که در قران . مکشفات یوحنا .سفر پیدایش از ان ها نام برده شده است وهمچین انواع ادیان مختلف مانند اسلام مسیحیت ویهودیت ان را قبول دارند قبایل یاجوج و ماجوج نابودگری وفساد را با خود می اوردند ومردم حوالی ان قبایل از ان ها ناراضی بودند تا پادشاهی قدرتمند دیواری را بنا کرد و ان دو قبیله را حبس نمود واین دو قوم تا روز قیامت در  ان جا حبس و قبل از امدن مسیح  ازاد خواهند شد

 

======================================================

 

2-نفلیم ها 

 

 

نفلیم ها موجوداتی هستند که در انجیل عیری و سفر افرینش از ان ها

سخن گفته شده است ان ها موجودات غول پیکری بودن که انسان با دیدن 

انها قلبش می ایستاد و بعضی ها میگویند انها به حدی غول پیکر بودن که

وقتی زمین می افتادن زمین با انها می لرزید و ان ها فرزندان زن انسان و

فرشتگان گناهکار است

 

=====================================================

 

3- پریان دریایی

 

بحث پریان 5000 سال قبل از مسیحیت مطرح بوده است و از نیمی زن و نیمی ماهی هستند که نسل انها از زنی است که عاشق چوپانی میشود و بی انکه بخواهد او را به قتل میرسان و از افسردگی خود را به دریا میزند و تبدیل به پری دریایی میشود

 

 

 

======================================================

 

4- مونو گرند ها 

 

موجوداتی هستند دورگه و باهوش تر از سایر حیوانات که نیمی انسان و نیمی میمون داند ان ها نسبت به انسان حالت تهاجمی دارند اما زن ها را برای تولید مثل با خود میبرند ودر امریکای جنوبی رویت شده اند

 

======================================================

 

5-تلم ها 

 

تلم ها موجوداتی بودند که در مالی زندگی میکردند و عده ای از اهالی مالی اعتقاد دارند که انها توان پرواز را داشتندوان ها در حوالی پرتگاه ها خانه های خود را میساختند

 

 

=====================================================

 

6- ساسکواچ {پاگنده}

 

موجودی انسان نما و پرمو ودارای قوزکی در بالای سر به شکل گوریل نر و دارای چشمان بزرگ و پیشانی بزرگ است که هنگام نزدیک شدن به ان بوی تند و بدی به مشام انسان خواهد خورد 

 

 

  • WOLF